یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران دنج رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودند.
یک زن جادوگر که از آنجا می گذشت وارد رستوران شد و سر میز آنها رفت و گفت: آه شما زوجی مثال زدنی هستید و درتمام این مدت به هم وفادارموندید ، برای همین هرکدام از شما می تواند آرزویی کند و من با کمک دانشی که دارم آن را بر آورده کنم!
خانم گفت:وای خدای من ! من می خواهم به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم. جادوگر وردی خواند و ناگهان :دو بلیط خطوط مسافربری قطر ایرویز در دستان زن ظاهر شد.
حالا نوبت آقا بود تا آرزو کند، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، همسرم تو خیلی مهربانی اما چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم پیش میآید ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و زن جادوگر واقعا جا خوردند ولی چه میشد کرد؟
زن جادوگر وردی خواند و ناگهان:

آقا 92 ساله شد!

http://cdnimg.visualizeus.com/thumbs/48/9c/black,and,white,witch,woman-489ce9db997d3e52c7e1c211056f1e99_m.jpg
آدمی به گفتارش سنجیده می شود و به رفتارش ارزیابی می گردد،

چیزی بگو که کفه ی سخنت سنگین شود و کاری کن که قیمت

رفتارت بالا رود!!!
http://www.all-about-forensic-science.com/images/forensic-blood-drops-and-smears-21289058.jpg
 
آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید ، زیرا آنان برای زمانی غیر

از زمان شما آفریده شده اند!!!
 

اگرمیخواهی عاقل را از نادان تشخیص دهی با او از کارهای غیرممکن و محال بگو,اگرپذیرفت

بدان نادان است واگرنپذیرفت عاقل!!!

زمانه پندی آزاده وار داد مرا

زمانه را چو نکو بنگری همه پند است!

زبان ببند - مرا گفت - و چشم دل بگشای

که را زبان نه به بند است ، پای با بند است!

بدان کسی که فزون از تو ، آرزو چه کنی؟

بدان نگر که به حال تو آرزومند است !!!

 

آدم احمق از گذشته حرف میزند، عاقل به آینده فکر میکند و دیوانه از

آینده حرف میزند !!!
 
حکم مستوری و مستی همه بر (عاقبت)* است

کس ندانست که آخر به چه حالت برود !!!
 
سر ناکسان را برافراشتن

وز ایشان امید بهی داشتن

سر رشته خویش گم کردن است

به جیب اندرون مار پروردن است !!!

 

راز موفقیت در این اجتماع این است که یقین داشته باشیم

همه تقریبا به یک اندازه بی شعورنداما جوری وانمود کنیم که

انگارهرکدام از آنها بیشتر از دیگری می فهمد!!!

http://www.atomicpopcorn.net/wp-content/uploads/2010/02/Woody-Allen-bv01.jpg

 

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.

برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلید با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.

برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.

این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.


برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد.

حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟»

برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس

برای تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.


بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!

http://fc01.deviantart.net/fs45/f/2009/087/f/1/Mario_and_Luigi_by_LuigiL.jpg

 

  1. دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
  2. خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم راتوانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن.
  3. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
  4. آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولتاست .
  5. وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکرمی کنند، نه رفتار و عملکرد شما.
  6. سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد.
  7. اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را میگیرید که همیشه می گرفتید .
  8. افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوتانجام می دهند.
  9. پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری باچند نفر.
  10. کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
  11. کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
  12. انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
  13. همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل درباشد.
  14. تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
  15. دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
  16. عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .
  17. آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
  18. وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آننخواسته اید .
  19. من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد
  20. من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد